.
1- آشوبهای این روزها را میشود از زوایای مختلفی به تحلیل نشست. از زاویه «نقش رسانه»، یا «نقش دشمنان داخلی و خارجی» یا مثلا از زوایای مختلف حوزه «جامعهشناسی». همینطور از زاویه دید «روانشناسها» و «سیاستمداران» میشود در این تحولات ریز شد و روزها درباره آن نوشت و گفتوگو کرد و راهحلهای کوتاه و بلندمدتی هم برایش یافت. هر یک از این تحلیلها نیز در جای خود میتواند، مقدمهای برای حل گوشهای از این معضلات باشد. وقتی در جامعهای اسلامی زندگی میکنیم و ادعای مسلمانی داریم، طبیعتا تحلیلها متنوعتر و دقیقتر هم میشوند. میتوان برخی از این تحولات را، نه با دو دو تا چهارتای زمینی که با محاسبات آسمانی به تحلیل نشست. به گفته بزرگی، گاهی در بطن بدترین تحولات و فتنهها، خیرات، برکات و فرصتهایی نهفته که چه بسا، تحت هیچ شرایط دیگری، نصیب یک ملت نمیشود و به قول سردار دلها سلیمانی، «فرصتی که در بحرانها هست،در خود فرصتها نیست.» در بندهای پایانی این نوشتار، به این بخش بیشتر خواهیم پرداخت.
2- این روزها شاید شما هم دوستانی در اطرافتان داشته باشید که با مشاهده «فحاشیها» یا «اهانتهای» برخی از این اراذل اجارهای به مقدسات و پرچم عزیز کشورمان قلبش به درد آمده باشد. در ماجرای یورش آن چند ده اراذل اجارهای به کیهان، فحاشیها و اهانتهای آنها را ما هم از نزدیک دیدیم و شنیدیم و بسیار متعجب و متاثر شدیم از چگونگی جمع شدن این همه «شَر» و «پلیدی» در یک انسان! برخی اِنگار، تعادل نداشتند. نمیدانیم اما هیچ بعید نیست چیزی مصرف کرده بودند. برخی اما کاملا هوشیار بودند و میدانستند چه میکنند! ما هم پیش از این حمله و آشوب دیده بودیم، اما این بار یک تفاوت آشکار وجود داشت و آن همان جملات و کلمات رکیکی بود که از دهان برخی بیرون میریخت و شرم، مانع از آوردن آنها در این نوشتار میشود. در آشوبها، اعتراضها و تظاهراتها، وقتی معترضان بهدنبال هدفی هستند، غالبا ظاهر را رعایت میکنند و اگر در این بین تخلفی هم صورت بگیرد، تلاش میکنند از آن اعلام برائت کنند. روی «قانون» تاکید و هرگونه خشونت را محکوم میکنند. این بار اما کاملا عکس بود. اصرار عجیبی به دیده شدن تخلفات و شنیده شدن فحاشیها و وحشیگریها دیده میشد. البته نه در همه آنها. نوعی اصرار و عَمد در دیده شدن وحشیگریها با هدفِ احتمالا «ترساندن»! همان تکنیکی که داعش در عراق و سوریه زیاد به کار میبُرد! تا پیش از ظهور پدیده داعش، کمتر دیده بودیم گروهی با هدف مثلا تشکیل حکومت یا حتی براندازی، اِصرار به کشتن و سر بریدن و تصویربرداری از جنایاتش داشته باشد. این روشی بود که داعش در ماههای نخست تاخت و تازش از آن بهرهها برد و به نتایجی هم رسید. سقوط بسیاری از شهرها به دست داعش و تکفیریها در عراق و سوریه با همین تکنیک میسر شد. وقتی وارد شهری میشدند، مقاومتی دیده نمیشد چون، تصاویری که از طریق فضای مجازی از بریدن سر زنان و کودکان و مردان و سربازان منتشر کرده بودند، کار پیشروی را برای آنها انجام میداد! تکفیریهای داعشی یک تکنیک دیگر هم داشتند: «تسلط بر منابع آبی و غذایی» شهر یا روستایی که تصرفش میکردند. آنها به قول مازلو، خوراک و نیازهای زیستی را پایه و اساس قرار داده و معتقد بودند، تسلط بر آب و غذا برابر است با تسلط بر مردم! این رفتار، با کمی تفاوت در شکل، در برخی از این اراذل اجارهای هم دیده شد. حمله به بازار و کسبوکار مردم برای این طیف همان کارکردِ تسلط داعش بر آب و نان را دارد! باور نمیکنید؟ از کسبه و بازاریها بپرسید!
3- دوست مطلعی میگفت، اتفاقاتی که این روزها افتاد همه اش شَر نبود. در آن خیراتی هم بود که چه بسا فقط در چنین شرایطی بروز میکرد. توضیحات بعدی این دوست جالبتر هم بود: «گاهی برای شناختن یک فرد، گروه، کشور یا جریان سیاسی باید هزینه داد. گاهی باید فتنهای به پا شود تا برخی مسائل پالایش و برای مردم شفاف شود. «زن» مسئلهای است که به قول علامه جعفری، در طول تاریخ و در جوامع مختلف سوءاستفادهها از آن شده است. همینطور مسئله حجاب اختیاری و اجباری. این فتنه هیچ چیزی را برای مردم شفاف و روشن نکرده باشد، این مسئله را خیلی خوب روشن ساخت که، مسئله این طیف، نه حجاب است، نه آزادی است و نه زن. مسئله آنها به قول استاد کچوئیان، فحشاء و برهنگی است. مسئله آنها تجزیه ایران است. ایجاد جنگ داخلی است. با رسانه «ابو ارّه» کاری نداریم. تکلیف آن روشن است. اما چه کسی تصور میکرد، رسانه ملکه انگلیس با آن همه سابقه طولانی در استعمار و استحمار و ادعای حرفهایگری، اینطور مفتضح شود. چه سلبریتیهایی که معلوم شد، تنها چیزی که نیست، هنرمند بودن است و تنها چیزی که هست، کاسب بودن.
چه سیاستمدارانی که محک خوردند و معلوم شد نان
به نرخ روز خورند. چه سیاستمدارانی که معلوم شد، نه بهدنبال اصلاحات که، بهدنبال براندازی در پوشش حزب و اصلاحات» هستند و از همه مهمتر، چه شاهماهیهایی که از بین دشمنان این مرز و بوم به تور نیفتادند! و چه ضرباتی که تجزیهطلبان، سلطنتطلبان، موساد، آمریکا و... نخوردند و چه ضرباتی که برخی میزبانان این تروریستها، همین روزها نخواهند خورد!»
4- کشوری که چهل سال است درگیر جنگی همه بُعدی با گردنکلفتترین و پستترین دشمنان است، نظم جهانی را به سخره گرفته و بزرگترین پروژههای منطقهای صاحبان این نظم را یکی پس از دیگری به دیوار کوبیده، قطعا دچار مشکلاتی میشود! کشوری که هر 4 سال یکبار انتخابات دارد و هر دوره، یک سلیقه سیاسی و بعضاً 100 درصد متفاوت با دیگری در آن روی کار میآید، در کنار فواید آن، قطعا دچار مشکلاتی میشود چرا؟ برخی از این اصلاحطلبان تندرو، مگر میتوانند پیشرفت این کشور را ببینند؟! آنها مامورند و باید سنگاندازی کنند. هیچکس منکر کاستیها، خیانتها و مشکلات نیست. اما باید به این مهم هم توجه کرد که «کجا بودیم و کجا هستیم.» مگر تا همین 10 سال پیش در واکنش به پیشرفتهای نظامی و موشکیمان نمیگفتند «فتوشاپ است»؟! امروز اما میگویند، بزرگترین چالش و نگرانیشان همین پیشرفتهای موشکی و نظامی است و باید علاوهبر مسائل هستهای، در حوزه موشکی و نظامی هم مذاکره کنیم. تا همین 20 سال پیش مگر، دنیا را تحت فشار نمیگذاشتند تا به ایران سلاحی فروخته نشود؟! حالا همان دنیا را تحت فشار گذاشتهاند تا از ایران سلاح نخرند! ما نمیگوییم، دشمن خود میگوید، تا وقتی این جمهوری هست، تا این رهبر هست «هیچ غلطی نمیتوانیم بکنیم»! چرا؟ بند پایانی را بخوانید:
5- «من با اطمینان میگویم. اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد. ملت شریف ایران توجه داشته باشید که کاری که شما مردان و زنان انجام دادهاید آنقدر گرانبها و پرقیمت است که اگر صدها بار ایران با خاک یکسان شود و دوباره با فکر و تلاش فرزندان عزیز شما ساخته گردد، نه تنها ضرری نکردهاید، که سود زیستن در کنار اولیاءالله را بردهاید و در جهان ابدی شدهاید و دنیا بر شما رشک خواهد برد، خوشا به حالتان!» (صحیفه امام خمینی، جلد 20، صفحه 325)
جعفر بلوری